امیرمحمد به افطاری دعوت شد جمعه 1392/05/06
عزیزم روز جمعه منزل خاله مریم دوست مامانی افطاری دعوت شدیم هرسال افطاری را به آقایون می دهند ولی بعضی خانمها را هم دعوت می کنند البته به تعداد محدود ... من و شما با هم رفتیم. باباحسام گفت که من شما را نبرم، هم شما اذیت نشید در جای شلوغ ، هم به خودم خوش بگذره منم گفتم نه بابا بچم همش توی خونس میخوام ببرمش مهمونی دلش باز بشه با هم دیگه آماده شدیم لباسهای خوشگل پوشیدیدم و رفتیم ... اول که وارد شدیم پسر خیلی خوبی بودی آقایون در سالن نشسته بودن و خانمها که تعدادشون زیاد نبود در یکی از اتاقها نشستیم ، ولی کمی که گذشت شما سفره افطار را دیدی و هوا هم که گرم بود و ما بزرگترها توقع داریم شما مثل ما یک گوشه مؤدب بشین...
نویسنده :
مامان بهاره
13:36