امیرمحمد و ماجرای افطاری رفتن مامان و بابا 1392/04/24
مامان جونی دیروز من و بابایی افطاری هتل استقلال دعوت بودیم ولی باعث تأسف بود که در کارت دعوت قید شده بود از آوردن نی نی های خوشگل خودداری کنید ماهم به ناچار شما را گذاشتیم خونه مادرجون البته من از اداره رفتم خونه مادرجون شما را بردم خونه تا مادرجون یکم استراحت بکنند و دوباره زمان رفتن بردیم خونه مادرجون خدا نگهداره این مادرجون و بابابزرگ مهربون را انشاءا.. همیشه و همیشه تا 150 سال سالم و سلامت و شاد باشن و سایشون بالای سرمون باشن ...
البته بدون شما که به ما خوش نگذشت ما حواسمون همش پیش شما بود با اینکه خیالم راحت بود که اونجا را خیلی دوست داری و عاشق خونه مادرجون و بابابزرگ هستی ولی به من که نچسبید و سعی کردیم زود برگردیم من که خیلی دلم برات تنگ شده بود عزیزم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی