نفس  و  همه وجود مامی و بابایی اميرمحمد نفس و همه وجود مامی و بابایی اميرمحمد ، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره
پیوند آسمانی ما پیوند آسمانی ما ، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

امیرمحمد گل همیشه بهار باغ زندگیمون

20 ماهگیت مبارک

سلام پسرم خدا را شکر که دیروز جمعه 1392/07/12 شما 20 ماهه شدی با سلامتی الحمدا.. خدا را شکر من و بابایی و مادرجون به افتخار 20 ماهگی شما با هم رفتیم سرزمین عجایب که شما کلی بازی و شیطنت کردی من و شما دو بار سوار قطار و ترن شدیم خیلی خیلی خوش گذشت اینم عکسهای شما  البته ببخشید که زیاد واضح نیست محل ایستادنم زیاد خوب نبود نتونستم خیلی خوب عکس بگیرم امیرمحمد در پشت فرمون   امیرمحمد در استخر توپ ...
15 مهر 1392

اولین تاب سواری امیرمحمد 1392/07/05 غروب جمعه

الهی فدات بشم مامان جان غروب جمعه ساعت 8 من و شما و مادرجون و بابابزرگ رفتیم پارک در بزرگراه ستاری چون تاریک بود راستی اسمش را یادم نیست دقیقا فقط خیلی خلوت و آروم بود در ضمن سه چرخه شما را هم بردیم که کلی بازی کردی با بابابزرگ من و مادرجون نیشستیم روی نیمکت شما با بابابزرگ رفتی طرف سرسره و تاب بازی که از دور دیدم یک سر کوچولو روی تاب از دور معلومه و داره تاب میخوره دورت برگردم چقدر تاب بازی را دوست داشتی و اولین بار بود که تنهایی سوار تاب شدی نیم ساعت تاب بازی کردی و دیگه پایین نمیومدی که بابابزرگ شما را به زور آورد پایین و برگشتیم خونه خیلی خوش گذشت ولی متأسفانه بخاطر اینکه فضا تاریک بود نتونستم از شما عکس بگیرم انشاءا.. این دفعه که رفتیم ...
7 مهر 1392

تولد 19 ماهگی پسرم

یکشنبه 17 شهریور 1392 ساعت 8 شب امیرمحمد و بنیا کوچولو دختر خاله فایزه که تولد بنیا جون بود رفتیم آتلیه وای مامان جان فدات بشم امروز 19 ماهه شدی خدا را شکر این روزهای شیرین و لذت بخش با سلامتی و شادی در کنار شما سپری میشه الحمدا.. بخاطر این فرشته کوچولو که خدایا به ما دادی به زودی عکس آتلیه جدیدت را میذارم امیرمحمد خیلی دوستتداریممممممممممممممممممممممممممممممممم ...
3 مهر 1392

امیرمحمدو سه چرخه جدیدشنبه 30 شهریور 1392

امروز صبح تصمیم گرفتم من و شما با سه چرخه بریم خونه مادرجون که هم شما لذت ببری و هم من کمی پیاده روی بکنم قبل از اینکه برم اداره این سه چرخه را مادرجون به شما هدیه دادن دست مادرجون درد نکنه ...
30 شهريور 1392

نمایشگاه نی نی ها و مامانها20 لغایت 23 شهریور

دوبـــــــاره یه قرار نی نی وبلاگـــــــی داریـــــــــم چهارمین نمایشگاه تخصصی مادر،نوزاد و کودک MBC2013" از 20 لغایت 23 شهریور سال جاری در محل دائمی نمایشگاه های بین المللی تهران برگزار میشود.  تاریخ 22 شهریور که جمعه اس و هم بابا ها بیکار و همهء اونهایی که شاغل هستن نیازی به مرخصی نــــــــدارن همه مـــــــــی آن ... درمورد ســـاعتش هم با هم ، هماهنگــــ می کنیم ... نظرتــــــــــــــون چیه ؟ اینم آدرس وبلاگــــ http://ninihaye91.niniweblog.com منتظــــــــرم ها یادتون نـــــــــره ی کامنتـــــــ اگر ممکنه این مطلب و تو پست ثابت وبلاگ تون بذارید تا نی نی های زیا...
24 شهريور 1392

تولد امیرمحمد با تم باب اسفنجی 12 بهمن 1391

استیکر تولد به نام امیرمحمد کلاه ، بشقاب ، لیوان و قیف پفک ، پیش دستی   نی ، اتیکت کیت کت ، چوب تزیین غذا ، برچسب نوشابه تزیین کارد کیک     حلقه دستمال سفره   ریسه نام امیرمحمد   بادکنک تزیین سقف اتاق همه را با بابایی چسبوندیم خیلی خوشگل شد     ژله رنگین کمان همراه ژله تخم مرغی   ژله خورده شیشه   سالاد الویه به شکل ماهی   سالاد الویه جوجه تیغی   مافین - سوسیس چوبی   خوش آمدگویی مهمانها   ...
5 شهريور 1392

خریدهای جدید امیرمحمد

پسر قشنگم روز پنج شنبه صبح  09/03/1392 با مادرجون رفتیم بازارچه سنتی ستارخان خرید کردیم با اینکه لباس زیاد داشتی ولی بازم این لباسها را دیدم دلم رفت برات خریدم بپوشی مثل یک دسته گل خوشبو و زیباتر بشی الهی فدات بشم خیلی بهت میومد لباس مهمونی   باب اسفنجی لباس توی خونه ای          دست بابایی درد نکنه دوباره رفته یک کارتون پوشک برات خریده خدا نگهداره همه بابایی های مهربون را ...
3 شهريور 1392

تولد 18 ماهگیت مبارک - امیرمحمدو واکسن 1/5 شنبه 1392/05/12

مامان جون یک  و سال نیمت شد تولد 18 ماهگیت شنبه 12 مرداد سال 1392 مبارکــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ باشه انشاءا.. 180 ساله بشی عزیز هدیه هایی که به مناسبت 18 ماهگی شما تقدیم حضورتان شد   اول از پنج شنبه برات بگم که روز پنج شنبه 1392/5/10 بعد از افطار رفتیم حرم عبدالعظیم حسنی من و شما و بابایی و مادرجون رفتیم خیلی خوش گذشت مادرجون هم حلوا پخته بودن داخل نون بستنی خیلی خوشگل بردیم داخل حرم پخش کردیم- شما با من و مادرجون اومدید داخل حرم جونم واست بگه که یک لحظه هم نشستی دایماً در حال دویدن بودی من هم که نتونستم زیارت بکنم دایم دنبال شما بودم چون مهرهای خانمها را که می دیدی زود م...
3 شهريور 1392

امیرمحمد و شیطنتهای 18 ماهگی

 اینم کارهای شیرین تر از عسل امیرمحمد در 18 ماهگی   بازی با زرافه گوگولی- از دست شما خونمون مثل مسجد شده همه چی را جمع کردیم عزیز دل مامان که فدات بشه در 18 ماهگی این کارها را انجام می دی: خودت کفش          می پوشی - آستین لباست را در میاری - لیوان را دستت میگیری و آب نوش جان می کنی - قاشق و چنگال را به حالتی نامنظم دستت میگیری و غذا می خوری - تمام دگمه های اسباب بازی موزیکالت را خودت می زنی - توپ بازی می کنی - به توپ شوت میزنی و میگی گــــــــــــــــــــــــل - عقب عقب راه میری با دقت - کانال تلویزیون را عوض می کنی - پشت در کنترل تلویزیون را باز می کنی و باطری ها را د...
3 شهريور 1392