نفس  و  همه وجود مامی و بابایی اميرمحمد نفس و همه وجود مامی و بابایی اميرمحمد ، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره
پیوند آسمانی ما پیوند آسمانی ما ، تا این لحظه: 15 سال و 5 روز سن داره

امیرمحمد گل همیشه بهار باغ زندگیمون

امیرمحمد و شیطنتهای 18 ماهگی

1392/6/3 13:51
نویسنده : مامان بهاره
855 بازدید
اشتراک گذاری

 اینم کارهای شیرین تر از عسل امیرمحمد در 18 ماهگی

 

بازی با زرافه گوگولی- از دست شما خونمون مثل مسجد شده همه چی را جمع کردیم

عزیز دل مامان که فدات بشه در 18 ماهگی این کارها را انجام می دی: خودت کفش          می پوشی - آستین لباست را در میاری - لیوان را دستت میگیری و آب نوش جان می کنی - قاشق و چنگال را به حالتی نامنظم دستت میگیری و غذا می خوری - تمام دگمه های اسباب بازی موزیکالت را خودت می زنی - توپ بازی می کنی - به توپ شوت میزنی و میگی گــــــــــــــــــــــــل - عقب عقب راه میری با دقت - کانال تلویزیون را عوض می کنی - پشت در کنترل تلویزیون را باز می کنی و باطری ها را در میاری - موهاتون با برس خودت شونه می کنی و خیلی خیلی کارهای دیگه که اگر بنویسم چند صفحه می شه- در شامپو را باز می کنی - الحمدا.. تا این لحظه همه چی به موقع و سروقت بوده  در زمان یکسالگی راه رفتی - 6 ماهگی نشستی - 7 ماهگی چهار دست و پا رفتی - فقط دندونت را دیر در آوردی که طبق تحقیقات من از پزشکان گفتن بهتره که دندون دیر در آوردی عزیزم

کلماتی که پسرم در 18 ماهگی میگه : مامان - بابا- آب - دده - عمه - بده - بریم و ...

پاتوی کفش بابایی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان اميررضا كوچولو
15 مرداد 92 23:45
سلام گلم ... ممنونم كه برا محمدم دعا ميكني و مياي سر ميزني ... تا ابد مديون محبتتونم .... از خدا ميخوام به حق همين ماه عزيز نكشي اون چه كه من دارم ميكشم الهي هميشه شاد باشي و بخندي ...اميرمحمدم عزيزمو ببوس و برامون دعا كن


خواهر عزیز و مهربونم ما که جز دعا و سرزدن به وبتون کاری از د ستمون بر نمیاد شرمنده ایم بخدا این کارها هم انجام وظیفه است خیلی خیلی دوستتون داریم و مواظب امیررضا و باباییش باشید
مامان محمدمنصور
15 مرداد 92 23:53
ممنون عزیز . بازم به وب دفتر خاطرات محمد منصور بیا خوشحال می شیم .

چه پسر نانازی ایشالا 1000 سال زنده باشه .

+ منم با افتخار لینکتون کردم .


خواهش می کنم عزیزم خوشحال شدیم
مامان مينا
16 مرداد 92 13:23
اخه عزيزم ببين چه شیطونیه این اقا خوشگله


ممنونم یک دنیا از لطف و مهربونیتون
حسین
20 مرداد 92 14:06
با سلام خوشحال میشم به وبلاگ های من هم یک سری بزنید http://kodakshop.blogsky.com/ http://flashcards.blogsky.com/ ممنون
فرزانه مامان علی اکبر
20 مرداد 92 20:20
ماشالله امیر محمد جونم، بهاره جونم واقعا با حرفهای شما خیلی آروم شدم خیلی به من محبت داری انشالله هر حاجتی که داری بهش برسی راستی بهاره جون میشه باز از مراقبت هایی که راجع به سرکلاژ برام بگی همش استرس دارم
پرهام ومامانش
21 مرداد 92 0:30
امیدوارم همیشه سلامت باشی تا بقیه دوران زندگیتم به راحتی طی کنی منظورم سر وقتی که مامان نوشتن
مامان محمد ماهان
21 مرداد 92 13:15
سلام از شما خواهش میکنم به سایت زیر برید.میدونم خیلی تلخه ولی برای شاد کردن دل پدر و مادر محمدطاها عزیز و برگردوندش به آغوش گرمشون هر کاری که میتونید انجام بدید.ممنون http://92329.blogfa.com/
مامان صفا
21 مرداد 92 17:25
ای من فدای تو خوشگلم بشم تولد هجده ماهگیت مبارگ هجده سالگیت تبریک بگم و صد و هشتادسالگیت.. خوب بسلامتی پرونده واکسن تا 6 سالگی بسته شد... اخه شطون بلا حالا شما پاتو کفش بابایی کردی... یه باره رخت دومادی هم بپوش بیا خواستگاری دیگه... ما شرمنده ایم خاله دیر به دیر میایم ولی هر وقت بیایم نت اول سراغ شما میایم.. مامان بهاره گلت ببوس.. راستی مامانی جون وزن و ورزش چه کردی؟؟ امیرمحمدم بوس بوس هزار بوس
سارا مامان آرتین
28 مرداد 92 12:49
الهی چه خوشمزه شده این شیطون بلا


مرسی خاله خوبم مثل نی نی خودتون که شیرین عسل و قندنباته بخدا
مامان محمدطاها
9 شهریور 92 10:06
خیلیییییییییییی با مزه بود