نفس  و  همه وجود مامی و بابایی اميرمحمد نفس و همه وجود مامی و بابایی اميرمحمد ، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره
پیوند آسمانی ما پیوند آسمانی ما ، تا این لحظه: 15 سال و 15 روز سن داره

امیرمحمد گل همیشه بهار باغ زندگیمون

دندون عزيز دلم در اومده 1391/09/28

الهي مامان فدات بشه دندون گل پسرم قند عسلم ديروز سه شنبه قسمت پايين سمت چپ كمي سفيد شده دورت بگردم به خاطر ماه صفر جشن دندوني برات نمي تونيم بگيريم ولي آش برات درست مي كنيم به زودي عكسهاي از آش دندونيت را ميزارم در وبلاگت و انشاءا.. جشن دندوني را با تولدت مي گيريم دوستت دارم قشنگم اميدوارم هميشه سلامت باشيييييييي بوسسسسسسسس بوثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثث بوصصصصصصصصصصصصصصصصصص ...
26 دی 1391

عكس اميرمحمدم كه روز پنج شنبه در آتليه گرفتيم مورخ 02/09/1391

به مناسبت روز شيرخوارگان متعلق به حضرت علي اصغر گرفتيم در ضمن به اميرمحمد جعفري در سايت آتليه سها به اين آدرس و مراحل رأي بديد Soha.torgheh.ir +وب سايت جشنواره ها + سوگواره محرم + اميرمحمد جعفري + امتياز ٥ ...
4 دی 1391

8ماهگي پسرم مبارك باشه

سلام قشنگ مامان ، امروز وارد 8 ماهگي شدي ولي هنوز از دندون و چهار و دست پا رفتن خبري نيست اين پسر ما يكم عجله نداره  براي راه افتادن البته قابل ذكر است پسر بچه ها از دختر ها ديرتر راه ميفتند ؟؟؟!!!! ما كه عجله نداريم هرچي ديرتر دندون در بياري ديرتر هم خراب مي شه ... انشاءا.. كه سلامت باشي  و خوشبخت فقط همين ... درضمن پسر قشنگم ٢ ماهه که می شینه و چهار دست و پا دنده عقب میره هنوز بلد نیست جلو بره فداش بشم همچنان منتظریم که دندونش در بیاد آش دندونی درست کنیم حتماً از مراسم عکس می اندازم برات اين هم عكس عزيز دلم كه از حموم اومده . این متن در ١٢ مهر ١٣٩١ نوشته شده ...
12 آذر 1391

مراسم عزاي حسيني

سلام مامان جان فدات بشم روز جمعه روز شيرخوارگان ،متعلق به  حضرت علي اصغر كه قرار شد جمعه 02/09/1391 ساعت 30/8 صبح بريم مصلاي تهران جهت برگزاري مراسم شما نی نی کوچولوها و فرشته های قشنگمون من  و بابا و شما و فاطمه و زن دايي و زهرا كوچولو با هم رفتيم مصلاي تهران صبح ساعت 30/7 راه افتاديم نمي دوني چقدر جالب بود در ترافيك كه بوديم همه ماشينها يدونه يا بيشتر ني ني خوشگل مثل شما در داخل ماشین بود كه اومده بودند بيمه آقا حضرت علي اصغر بشند ،خدا همه شما را سلامت نگهداره و هميشه سالم و صالح باشيد. به اونجا كه رسيديم خيلي خيلي شلوغ بود ... همتون لباس سقايي پوشيده بوديد تا خودتون را براي مراسم آماده كنيد كلي عكس گرفتيم وای نمی دونی...
7 آذر 1391

12 آبان پسرم 9 ماهه شد

پسرم قشنگم عزيزدل مامان و بابا 9 ماهه شده الهي قربون پسرم بشم تا 9 ماهه شد شروع كرد به چهار دست و پا رفتن فداش بشم مثل جوجه دنبال ما راه ميفته با دست و پا مياد عكسشم به زودي ميزارم داخل وبلاگ ...
14 آبان 1391

اميرمحمد و مادرجون

اميرمحمد عزيزم از اول شهريور 1391 به علت اينكه ماماني ميره سركار از 8 صبح تا 4 بعدازظهر ميره خونه مادرجون خدا نگهداره مادرجون را و هميشه سلامت باشه كه اميرمحمد كوچولو را نگهداري مي كنه... ديرروز اميرمحمد را برديم دكتر مؤمن زاده قد و وزن اميرمحمد را گرفت خداروشكر خيلي خوب بود... قد:70 سانتي متر وزن : 9 كيلو و 300 گرم برنامه غذايي براي عزيز دل مامان نوشته كه از امروز شروع مي شه ... فردا ميرم لباس پاييزي براي قشنگ مامان مي خرم ...
21 شهريور 1391

روز چهارشنبه 12 بهمن ساعت 10:45گل پسرم امیرمحمدم قدم مبارک روی زمین گذاشت

  مبارک مبارک مبارک تولدت مبارک عشق مامان و بابا خدا را شکر بخاطر این میوه شیرین و قشنگ الحمدا.. فرزندم سالم به دنیا اومد عزیز دلم مامان و بابا و مادرجون ساعت 7 صبح روز چهارشنبه 12 بهمن رفتیم بیمارستان پارسیان تهران شما ساعت 10:45 صبح به دنیا اومدی خوش اومدی پسرم قدم روی چشمان ما گذاشتید مارا سرافراز فرمودید شما، عمه  پری و عمو حسین هم بعداٌ اومدند پیش ما ساعت 14:30 من را به بخش منتقل کردند همه چی خوب و هیچ مشکلی نبود به برکت وجود شما باران شدیدی گرفت خیلی شدید تا فردا صبح ادامه داشت ولی بعدازظهر که ما مرخص شدیم هوا صاف شد ولی خیلی خیلی سرد بود کلی پتو دور شما پیچیدیم که خدای نکرده سرما نخوری عزیزم نمی دونی اولین لحظه ای که...
7 فروردين 1391