سال نو پیشاپیش مبارک
سلام دوستای خوبم عزیزانم فردا به امید خدا من و امیرمحمد میریم مسافرت فکر نکنم بتونم زیاد مطلب بنویسم چون وقت نمی کنم ولی اگر فرصتی شد حتماً اینکار را می کنم
انشاءا.. چهارشنبه سوری پیش مهران و مهریار هستیم و مراسم را در کنار اونها برگزار می کنیم خدا کنه خیلی خیلی خوش بگذره
اصلا وقت نکردم تا این لحظه از سفره عکس بگیرم برای یادگاری بزارم در وبمون ولی انشاءا.. از سفر برگشتم حتماً میزارم
خیلی خیلی کار دارم هنوز چندتا کارم مونده مخصوصاً خرید سوغاتی برای پسر دایی و دختر دایی مهران جون و مهریار جون بچه ها چشم انتظارن هر روز زنگ می زنند میپرسند عمه کی میای؟؟؟!!!
لباسهای آقا امیرمحمد را هم جمع نکردم - چون وسایل یک نی نی کوچولو جمع کردنش خیلی سخته اگر چیزی جا بمونه دیگه هیچی دیگه
کالسکه نی نی را مادرجون بنده خدا با خودشون بردند من هم روروئک امیرمحمد را میبرم کاملا مجهز باید بریم که به نی نی سخت نگذره انشاءا.. فداش بشم گل پسرم میخواد بره مسافرت
امیدوارم به همه هموطنهام در این تعصیلات خوش بگذره و سالی پر از شادی و خوشبختی و رسیدن به آرزوهای قشنگشون باشه الهیییییییییییییییییییییییییی آمین