کدبانوگری خودم
ژله تزریقی اولین تجربه
پسر قشنگم دیروز که اداره بودم مادرجون بهم زنگ زدن که زود بیا خونه لوله آبگرم آشپزخونه ترکیده شماهم که ماشاءا.. به همه دست میزنی و میخوای امتحان بکنی بخاطر همین اجازه نمیدی کسی کاری بکنه منم سریع مرخصی گرفتم و ساعت 13 رفتم خونه وقتی رسیدم داشتی می خوابیدی وای نمیدونی خونه مادرجون اینا چه خبر بنده خدا بابابزرگ همه کابینتها را باز کرده بود که لوله را درست بکنند بعداز اینکه بیدار شدی نهار خوردیم و رفتیم خونه بخاطر همین با خودم فکر حالا که کلی وقت دارم و بابایی هم هنوز از بانک نیومده منم دست بکار بشم و شروع کنم به کدبانوگری اول گفتم یه ژله تزریقی درست کنم که اولین بارم بود کمی تمرین کنم اگه خواستم برای مهمونی درست کنم دستم راه افتاده باشه شروع کردم به ترکیب رنگها و تزریق رنگها داخل ژله که اینم شد نتیجش بنظرم برای اولین بار خوب شده بود نه البته خیلی خوب ولی با کمی تمرین بیشتر بهتر هم میشه اینم عکسهاش
بعدشم شروع کردم به کوکوی با نون باگت درست کردم اینم بد نشد ولی دیگه خیلی خسته شدم چون ژله تمام انرژی منو گرفت
البته ببخشید بدون تزیینه