نفس  و  همه وجود مامی و بابایی اميرمحمد نفس و همه وجود مامی و بابایی اميرمحمد ، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره
پیوند آسمانی ما پیوند آسمانی ما ، تا این لحظه: 15 سال و 5 روز سن داره

امیرمحمد گل همیشه بهار باغ زندگیمون

سفرنامه شمال از 22 مردادتا 26 مرداد 1392

1392/5/29 14:21
نویسنده : مامان بهاره
1,089 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم بابایی بخاطر اینکه کارمند نمونه شده از طرف محل کارشون دعوت شدیم به شمال برای مدت 5 روز با برگزاری کلاس آموزشی من و شما و بابایی با هم روز سه شنبه 22 مردادماه ساعت 5 صبح رفتیم شمال جهت گذروندن تعطیلات خیلی خوب بود بابایی صبحها می رفتن کلاس من و شما هم بعد از صرف صبحانه میرفتیم کنار ساحل برای بازی - ولی بازم با نی نی کوچولو کمی من و بابا اذیت شدیم ولی اشکال نداره سختیهای شما البته اگه سختی باشه همش لذت بخشه اینم عکسهای قشنگ شما که در ویلا وکنار دریا انداختیم خیلی خوب بود .شنبه 26 مرداد صبح ساعت 5 برگشتیم

امیرمحمدو بازی با بیلچه

امیرمحمد در حال شنا در دریا

امیرمحمد بعداز افتادن در آب دریا

اردک کوچولو و بیلچه امیرمحمد

تمساح شنی خوابیده در ساحل

خورشیدی که مامان برای شما کشید

امیرمحمد در حال برعکس رفتن از سرسره

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

مامان صفا
29 مرداد 92 14:52
خوبشحالتون
همیشه به گردش و شادی انشالله دل ما که حسابی آب شد من فدای این گل پسر بشم با اون بیلچه اش..
راستش نمیدونم چرا اصن دل و دماخ نوشتن تو وب گیلناز ندارم.. خاطراتش و جملاتی که میگه رو تو دفترش مینویسم.. باباش اینطوری راضی تر منم از حس انداخته .. اما حتما عکس جدید برا شما میذارم.. امروز واکسن هجده ماهگی زدیم فعلا درگیر پادردشم...
بوس برا امیر محمد قشنگ مهربونم .. خیلی حالتاش مث گیلناز مخصوصا بوری صورتش.. همش فک میکنم دخی جون ماست.. من فدای اون آب تنی کردنش بشم.. ماشالله ماشاااااااااااااااااااالله .. وانیکادش هم می خونیم

مرسی خاله جون جونم - امیرمحمد خیلی شیطونی کرد - سفیدی امیرمحمد به دایی و مامانش رفته - وای واکسن خیلی سخته مخصوصا نی نی که راه میره - مواظب نی نی دخمل قشنگمون باشیدها
مامان صفا
29 مرداد 92 14:55
خیلی از شنیدن خبر ورزش کردن شما خوشحالم و اینکه اول می خوای وزنتو کم کنی.. عالیه.. اما بهت انگیزه بدم.. من آخربارداری 81 شده بودم .. بعد همین طور کم شد الان 64 هستم پاهام که خوبن بالاتنه اضاف دارم که اونم باید با تن تاک آب کنم ... بدو ببینم که چه میکنی.. من فک میکردم شما 67 بودی چرا الان 74 شدی؟
مامان الینا
30 مرداد 92 10:43
واقعا عکس های زیبایی بود اما تو یه عکس فکر کنم امیر محمد رو غرق کرده بودین!!!!واقعا بچه ها چقدر با دریا کیف می کنن


آره خاله خانوم امیرمحمد یک دفعه موج زد افتاد زمین خیلی بامزه شده بود ممنونم از مهربونیتون
سارا مامانی شیدا
30 مرداد 92 12:33
همیشه به گردش دوست خوبم
عکسای گل پسر خیلی بامزه شده معلومه حسابی بهش خوش گذشتهامیدوارم همیشه خوش باشید


وای ممنونم خاله جونم از لطفتون چشماتون بامزه می بینه
سارا مامان آرتین
30 مرداد 92 15:32
همیشه به گشت و گذار و مسافرت و خوش گذرونی


مرسی خاله سارا شماهمیشه مهربون و دوست داشتنی هستیدها
سمیه
30 مرداد 92 15:34
سلام
وای چه پسری، قنده عسلی، وای چقدر خوشگل و نازه. چقدر خوردنیه.عاشقش شدم.
مامان بابای خوب امیر محمد سایتون همیشه بالا سرش باشه. هر سه تا تون در پناه خدا سالم و تندرست و موفق باشید.

وای ممنونم خاله جون شما چقدر مهربون و ماهید لطف دارید آدرس وبتون را برامون میذارید ماهم شما یا اگه نی نی دارید را زیارت بکنیم
سمیه
30 مرداد 92 16:09
همیشه به گشت و گذار و تفریح. مامان جونه امیر محمد من وب ندارم. ولی آدرس ایمیلم رو واستون گذاشتم.
مامان عاطفه
31 مرداد 92 0:54
به به چه حالی میکنه این گل پسر.
چه ماسه بازی میکنه فداش بشم.بووووووووووووووووسبرای تو خومزه ی خاله


وای خدا نکنه خاله جونم خدا نگهداره شما و امیررضای نازنین را
مامان اهورا
31 مرداد 92 11:17
همیشه به سفر.عزیزم چقدر تو دوست داشتنی هستی!!بوووووووووووووووووووووووووووس از اون صورت ماهت


مرسی خاله مهربونم یک بوس آبدار از اهورا جونم
مامان امیر محمد(وروجک مامانی)
31 مرداد 92 16:15
خاله فدای گل بازیت بشه عزیزم.
ببخشید شن بازیت...
مامانی همه ب مسافرتو لب خندون عزیزم
خوش باشی هزار سال



تشکر می کنم خاله جون مامان امیرمحمدعزیزم
مادر منتظر
31 مرداد 92 20:20
سلام
معلومه که خیلی خوش گذشته حد اقل به امیر محمد که مطمئنم حسابی خوش گذشته
توی شمال جای مارم خالی میکردی خاله جون
من و بابایی دخمل بلا اونقدر دوست داریم یه سفر حسابی بریم شمال همچین خستگی در کنیم حسابی
ولی خوب به خاطر بارداری من نمیشه فعلا
امیدوارم همیشه کنار هم خوش باشین
عکسات خیلی خوشگل بودن امیر محمد

یک دنیا مرسی مامان مهربون
ریحانه
2 شهریور 92 11:39
سلام
داداشم سالمه!!!

لطفا جوابمو بده


ریحانه جون وب شما آدرس چیه؟ من ماجرا را نمی دونم داداش شما مگه مشکل داشت لطفا بیشتر توضیح بدید
مادر منتظر
2 شهریور 92 11:41
سلام به امیر محمد و مامان گلش
ممنون که به وبلاگ ما سر زدی و نظر گذاشتی
خوشحال شدم
بازم منتظر حضورتان هستم
راستی اگر نمایشگاه تخصصی رفتین راجع بهش حتما توی وبلاگتون بنویسین چون دوست دارم بدونم چطوری بوده , آخه احتمال زیاد من نمیتونم برم
موفق باشین


چشم خاله جون حتماً اگه ما هم وقت کردیم رفتیم در موردش مفصل توضیح میدم
مامان امیرمحمد
3 شهریور 92 9:37
همیشه به گردش عزیزم،چه عکسای قشنگی گذاشتید،چه حالی می کنه امیرمحمد تو دریا،چه نازشن بازی می کنه،فداش بشم،خوشحالم که بهتون خوش گذشته!


وای یک دنیا ممنونم خاله مهربونم خدا نکنه انشاءا.. همیشه سلامت باشید
مامان متین و مهبد
17 شهریور 92 15:20
همیشه به گردش ان شالله.


ممنونم خاله جون جونم