نفس  و  همه وجود مامی و بابایی اميرمحمد نفس و همه وجود مامی و بابایی اميرمحمد ، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره
پیوند آسمانی ما پیوند آسمانی ما ، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

امیرمحمد گل همیشه بهار باغ زندگیمون

انا لله و انا الیه راجعون

1392/9/24 12:02
نویسنده : مامان بهاره
564 بازدید
اشتراک گذاری

بابایی امیررضا جون به آسمون پرکشید روحش شاد و امیدوارم در این ماه عزیز با آقا امام حسین (ع) محشور بشن الهی آمین الفاتحه مع الصلوات

 

www.amirreza-011.persianblog.ir

 

خدایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا به سمیراجون و خانواده اش صبر بده

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (26)

سارا مامانی شیدا
11 آذر 92 13:34
خدا رحمتشون کنه
مادر منتظر
11 آذر 92 14:05
سلام مامانی امیر محمد کوچولو نمیدونم چی بگم. یه سر رفتم وبلاگشون ولی هیچ کامنتی نتونستم بزارم. از وقتی شتیدم فقط دارم گریه میکنم. خدا رحمتش کنه . ولی دلم برای سمیرا و پسرش گرفته که تنها شدن . خدا بهشوت فقط صبر بده. خیلی سخته. دیگه نمیتونم بنویسم.
مامان و بابای حیدر علی جون
11 آذر 92 15:16
بازگشت همه به سوی اوست تسلیت میگویم به شما و آن خانواده داغ دیده وامیدوارم که غم آخرتان باشد. در پناه حق باشید.
مادر منتظر
11 آذر 92 16:36
سلام مامانی مهربون امیر محمد کوچولو از شنیدی خبر فوت بابایی امیر رضا کوچولو , خیلی خیلی خیلی ناراحت و غمگینم. توی وبلاکشون که هیچی نتونستم کامنت بزارم , آخه اصلا هیچ کلمه ای برای تسلای دل سمیرای عزیزم به ذهنم نرسید . فقط برای دل پر غصش گریه کردم , وقتی که خوندم نوشته بود بی کس شدم , دیگه نتونستم طاقت بیارم , فقط گریه میکردم برای دل پر از دردش و سختی که توی این مدت کشید , خدا خودش بهش صبر بده چون داغ سنگین و سختیه واقعا. انشاالله توی یه فرصت دیگه که آمادگی روحی داشته باشم میرم و براش کامنت میزارم. از خدا فقط صبر براش میخوام و اینکه خدا پسر کوچولوش رو براش نگه داره و روح همسر بسیار مهربونش رو قرین رحمت کنه . ممنون که خبر دادی به من عزیزم.
مامان عاطفه
11 آذر 92 17:28
خدا رحمتشون کنه و به خانوادشون صبر بده. خیلی ناراحت شدم......................
مامان متین و مهبد
11 آذر 92 17:51
خدا رحمتش کنی .خیلی ناراحت شدم . ان شالله خدا به همسرش و پسرش صبر بده.
مامان امیرمهدی
11 آذر 92 18:15
روحش شاد.ایشالا خدا به خانوادش صبر بده تا کامنتتونو دیدم دلم لرزید زود اومدم ببینم چی شده
نیر
11 آذر 92 20:01
سلاممم...خیلی خیلی ناراحت شدم..خدا بهشون صبربده....
مامان مينا
11 آذر 92 20:04
سلام ماماني امير محمد تسليت ميگم خدا صبر بده واقعا سخته خدا رحمت کنه
نازنین
11 آذر 92 23:01
واااااای...باورم نمیشه. هر روز به وبلاگ امیررضا سر میزدم ومنتظر خبرای خوب بودم. خیلی خیلی ناراحت شدم. انشاا.. خدا به خانوادشون صبر بده و امیررضای عزیز رو حفظ کنه.
پرهام ومامانش
12 آذر 92 0:03
روحش شاد
مریم مامان دونه برفی
12 آذر 92 9:29
بازگشت همه بسوی اوست . خدا بهشون صبر بده . بخدا خیلی وقته تو فکرشون هستم و همش براش کامنت میذارم ولی وقتی میدیدم که خیلی وقته آپ نمیکنه خیلی نگران بودم و برای سلامتیش دعا میکردم . خدا بیامرزه . خیلی حالم گرفته شد . خدا خانواده شما رو حفظ کنه و به سمیرا جون و بچه اش صبر بده .
مامان محمدرضا(شازده کوچولو)
12 آذر 92 9:40
من دیروز که این پست رو دیدم رفتم وبلاگشون ، خیلی ناراحت شدم خیلی ..... خدا رحمتشون کنه ، خدا به سمیراجان صبر بده
مامان رادین جونی
12 آذر 92 15:34
ممنون ا زانکه الاع رسانی کردی وقتی که دیدم خیلی ناراحت شدم هم چنان هم اشک امون بهم نمیده خدا صبرشون بده
مامان امیرمحمد
12 آذر 92 17:46
خدا بهشون صبر بده، دیروز اومدم وبلاگتون و این خبر را دیدم،خیلی ناراحت شدم، واقعا خیلی سخته
مریم مامان ویانا
12 آذر 92 18:18
وای دارم دیوونه میشم...چی بگم من الان.قلبم داره از جاش کنده میشه.من خودم این روزها رو کشیدم.مامان منم خیلی زود رفت پیش خدا. فقط میتونم بگم تسلیت...خدا به سمیرا جون صبر بده و امی رضارو براش حفظ کنه.کی این اتفاق افتاد؟؟؟؟؟ دوشنبه صبح فقط برای سمیرا جون دعا کنید
سارا مامان آرتین
12 آذر 92 18:56
خدا رحمتشون کنه
سارا مامانی شیدا
13 آذر 92 13:13
خصوصی دوستم
mamane radin
13 آذر 92 16:22
khoda beheshon sabr bedeee خداوند رحمت کنه همه افراد اهل قبور را
مامان ارین
13 آذر 92 19:27
سلام بهاره جون خیلی وقته کامنتتون رو خوندم اما نتونستمک بیام وبتون تا امروز.خیلی ناراحت شدم فقط گریههههههههههههههههههههههههههه خدا صبر بده به خانواده اش چیزی نمیتونم بگم.........
امیرحسین کوچولو نفس ما
15 آذر 92 3:29
خدا رحمتشون کنه
علامه كوچولو
16 آذر 92 11:49
سلام ديشب كه از مشهد برگشتم متوجه جريان شدم بعد از پيامهايي كه براي دعا و شفاي عاجلشون ميذاشتي خيلي به يادشون بودم خدا رحمتشون كنه و به خانواده ش صبر بدهواقعا سخته اصلا نميتونم هضمش كنم خدا همه رفتگان را رحمت کنه خاله جون
مامان آیهان
20 آذر 92 12:31
عزیزم ممنون که اطلاع رسانی کردید. غم از دست دادن عزیزان واقعا سخته چون من خودم به تازگی مادر عزیزمو از دست دادم
مامان آرتا و آرتین
20 آذر 92 15:01
سلام من تازه وبلاگتون رو دیدم،آدرس وبلاگ امیررضا جون رو که دیدم سر زدم وااااااااای خییییییییلی سخته کلی گریه کردم هم برای سمیرا جون هم پسر کوچولوش از خدا ی مهربون التماس می کنم به سمیرا جون صبر بده و این مادر و پسر رو در پناه خودش حفظ کنه و این مادر داغدیده عاقبت بخیری و خوشبختی پسرش رو ببینه آمیییییییییییییییییییییییییییین خداوند بهشون کمک کنه
مامان نیما جون
24 آذر 92 13:07
خیلی ناراحت شدم خدا بیامرزتش
مامان طاها
8 دی 92 16:31
روحش شاد. خیلی دردآور بود. کاش هیچ وقت نمیخوندمش.