نفس  و  همه وجود مامی و بابایی اميرمحمد نفس و همه وجود مامی و بابایی اميرمحمد ، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 4 روز سن داره
پیوند آسمانی ما پیوند آسمانی ما 15 سالگیت مبارک

امیرمحمد گل همیشه بهار باغ زندگیمون

مامان و بیماری دوشنبه 25 آذرماه 1392

1392/10/11 10:15
نویسنده : مامان بهاره
685 بازدید
اشتراک گذاری

ویروس جدید گرفتم خیلی خیلی سخت بود

سلام پسر قشنگم فدات بشم عزیزم چشمت روز بد نبینه هیچ وقت یکشنبه هفته گذشته بود وقتی که از سرکار اومدم خونه احساس کردم که گلوم میسوزه ولی زیاد نه کمی مایعات داغ خوردم شاید بهتر بشم ولی صبح که بیدار شدم برم سرکار دیدم حالم خیلی بده بدنم درد می کنه گلوم میسوزه و تب دارم به هر صورت که شد شما را بردم خونه مادرجون و خودم رفتم اداره وقتی که رسیدم اداره حالم خیلی خیلی بدتر شد تا ساعت 11/30 بیشتر نموندم مجبور شدم با آژانس برگشتم خونه داشتم می مردم از گلو درد ریه درد خیلی سخت بود بعداز ظهر رفتم دکتر کلی دارو داد و گفت ویروس گرفتی و ریه هات هم عفونت کرده تا بحال اینطور نشده بودم با دمای بدن 41 درجه اومدم خونه داروهامو خوردم ولی خوب نشدم بازم تبم بالا بود و پایین نمیومد الهی بمیرم بچم بخاطر اینکه مامانش مریض بود یه گوشه نشسته بود و چیزی نمی گفت مامان جون شما می دونستی من بیمارم و غصه میخوردی حتی نمی تونستم بغلت بکنم یک هفته بوست نکردم داشتم دق می کردم خلاصه دوباره سه شنبه شب با بابایی رفتیم بیمارستان شما هم پیش مادرجون بودی در اونجا دوتا سرم زدم و یه آمپول قوی ضد التهاب ریه و تنگی نفس ساعت 1 شب برگشتیم خونه تبم کمی پایین اومده بود ولی بدن درد داشتم و بی حال بودم خلاصه جونم برات بگه تا روز شنبه همینطور با حال بد افتاده بودم شنبه با انرژی کم اومدم سرکار بازم حالم هنوز خوب نشده خیلی بی توان شدم پسرم خیلی خلاصه این بیماری با سختی گذشت ولی خیلی حس بدی بود امیدوارم دیگه هیچ وقت بر نگرده فقط دایم دعا می کردم که شما و بقیه از من نگیرید خدا را شکر تا این لحظه که کسی مریض نشده الحمدا.. انیقدر حالم بود که حتی برای شب یلدا هیچ کاری نتونستم بکنم نه چیزی آماده بکنم نه تزیینی بکنم داشتم دق می کردم همه کارها را مادرجون کرد بنده خدا دستش درد نکنه خیلی برنامه داشتم برای تزیین میز شب یلدا ولی متأسفانه نشد انشاءا.. سال آینده با سلامتی و خوشبختی خدایا تمام مریضها را شفا بده الهی آمین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان محمدحسین
3 دی 92 14:53
این ویروس به هیچکی رحم نمیکنه ..حتی مامانا...امیدوارم بهتر بهتر بشین...
مامان بهاره
پاسخ
آره بخدا من که داغون شدم با این ویروس خیلی سخته هنوز هم خوب نشدم
مامان متین و مهبد
3 دی 92 21:45
ای وای خدا بد نده .ان شالله که الان خوب شدی؟ گل پسرت که نگرفته خدایی نکرده.
مامان الناز
5 دی 92 17:11
خدا بد نده الان كه خوبي دوست عزيزم
مامان بهاره
پاسخ
ممنونم یه دنیا خداروشکر بهترم ولی نه کامل
mamane radin
7 دی 92 16:31
aziiizam khodaro shokr khob shodi hameye ina bekhatere alodegiye havast bishtar moraghebe khodetoon bashid rastiii to gharare weblogiii vaghan jatoon khaliii bod
مامان بهاره
پاسخ
مرسی عزیزم خداروشکر بهترشدم ولی خیلی خیلی دلم میخواست بیام شما و بقیه دوستان را ببینم این بیماری تمامی برنامه های دیگه من را بهم ریخت خیلی سخت بودولی الحمدا.. تموم شد
مریم مامان دونه برفی
9 دی 92 10:28
خداروشکرکه بهتر شدی عزیزم . من هم این ویروس وگرفتم سه هفته طول کشیدتا خوب شدم 4 باررفتم دکتر دیگه همه جای بدن کبود بود اونقدر که آمپول زده بودم . بدشانسی امیرعلی هم ازمن گرفت و حالا هم باباش مریض شده . خیلی بد ه خیلی .
مامان بهاره
پاسخ
وای خدا بد نده انشاءا.. دیگه به هیچ بیماری دچار نشید
مامان اهورا (نرگس)
10 دی 92 18:20
انشالله زودتر خوب شی گلم.
مامان امیرمحمد
15 دی 92 11:37
خدا راشکر که حالتون بهتره این ویروس 10 روز تو خونه ما جاخوش کرده بود،خیلی سخت بود